وضو
مبطلات وضو:
271- مبطلات وضو شش تاست،بول،غائط،بادی که از محل غائط خارج می شود و خوابی که بر گوش و چشم غالب می شود و ازبین رفتن عقل واستحاضه.
اول و دوم: بول و غایط وضو را می شکند وآن را باطل می نماید.
272-بول و غایط اگر از موضع طبیعی خود بیرون آید یا اگر راه طبیعی بسته باشد از محل دیگر بیرون آید،یا همزمان از دو محل بیرون بیاید وراه غیر طبیعی عادی شود،خواه بر آن غالب باشد وخواه نباشد.
273- اگر گاه از راه غیر عادی بیرون بیاید در این که وضو را باطل می کند یا نه،تأمل باید کرد ،و احتیاط راه نجات است.
274- غائطی که از راه غیر طبیعی بیرون بیاید،واگر چه بیرون آمدن از آن عادی شود موجب وضو نمی شود ، مگراین که عرف گواهی دهد که آنچه بیرون آمده غائط است.
275- اگر از معده بیرون بیاید یا از اثنی عشر خارج شود غائط نامیده نمی شود و وضو را نمی شکند و موجب وضو نمی شود و نجس هم نیست،مگر این که ثابت شود غایط است.
سوم: خروج باد
276- بادی که از مخرج غایط بیرون می آید لازم نیست صدا و بو داشته باشد وقتی از آن محل بیرون آمد وضو شکسته می شود و وضو لازم می آید.
277- وضو نمی شکند اگر باد از راه بول بیرون بیاید.
چهارم: خواب
278- خوابی وضو را می شکند که برگوش و چشم غلبه کند و انسان یقین کند که خواب رفته بود.
279- علامت خواب رفتن شخص کور این است که بر گوشش چیره شود،وعلامت خواب شخص کر این است که بر چشمش غلبه کند،اما آنکه کور و کراست علامت خواب او علم ویقین خود او می باشد.
پنجم: از بین رفتن عقل
280- از بین رفتن قوای عقلانی چه از راه دیوانگی وچه راه غش وبیهوشی وچه از طریق مست شدن ،وضو را باطل می نماید.
ششم: استحاضه
281- استحاضه وضو را می شکند وحکم آن در غسل استحاضه خواهد آمد.
مسایل:
282- مَذی وآن مایعی است شبیه منی که از راه لمس کردن وبازی نمودن از محل بول بیرون می آید و بوئی ندارد، این مایع موجب وضو نیست ولی اگر با شهوت بیرون بیاید احتیاط راه نجات است.
283-وَذی مایع دیگری است که پس از منی بیرون می آید که پاک است و وضو را باطل نمی سازد.
284- وَدی نیز که بعد از بول بیرون می آید پاک است و موجب وضو نمی باشد.
285- وَذی و وَدی اگرقبل از شستن محل بول بیرون بیایند با نجاست بول و منی نجس می شوند، ولازم است در تطهیر آن ها محل با دست لمس و شسته شود چون با ریختن آب از محل زایل نمی شوند و چاره ای از لمس وریختن آب نیست.
286- اگر ودی قبل از استبراء بیرون بیاید،امکان دارد با بول آلوده شده باشد و اولی این است که به نجاست آن حکم شود و اگر وضو گرفته باشد احتیاطاً تجدید کند.
287- بیرون آمدن چرک و خون از محل بول و غایط وضو را باطل نمی سازد.
288- لمس کردن ظاهر و داخل قُبُل و دُبر ،چه با حلال و چه با حرام، همین طور قهقهه ،اماله کردن، استفراغ نمودن و لو عمدی هم باشد،خون دماغ شدن،حجامت کردن ،انواع شعر خواندن، غیبت مسلمان، گرفتن ناخن،کشیدن و کندن و کوتاه کردن مو،مصافحه با کافر،لمس بدن سگ،نوشیدن شیر شتر و گاو،و خوردن گوشت آنها در مذهب ما وضو را باطل نمی کند،و اگر چه نزد بعضی از مذاهب اسلامی ناقض وضو هستند،واخباری که در این خصوص آمده بر تقیه حمل می شود.
289- هرگاه با اماله کردن غایطی بیرون آمد در نجس بودن و ناقض وضو بودن آن شکی نیست.
290- در باطل کننده های شش گانه شک کردن معتبر نیست و نباید به شک اعتنا کرد و اصل این است که وضو باطل نشده است.
291- برای کسی که طهارت ندارد جایز نیست به آیات قرآن کریم واسامی مقدسه الهی دست بزند.
آنچه وضو گرفتن برای آنها استحباب دارد:
292- وضو گرفتن به هنگام داخل شدن به مساجد مستحب است به خصوص که بخواهد در مسجد توقف کند، برای داخل شدن به مشاهد مقدسه، وزیارت قبورائمه اطهار و پیامبران بزرگوار ومؤمنین نیز مستحب است ،برای خواندن قرآن، استخاره کردن،رفتن به سوی هر کاری مستحب است، کسی که می خواهد مرده ای را در قبر بگذارد برای انجام هر عملی به قصد رضای خدا، برای خوابیدن، و برای شخص جنب که می خواهد بخوابد تأکید شده است، جنب وقتی که بر سر سفره می نشیند،جنبی که می خواهد دوباره جماع کند، برای کسی که با زن حامله خود جماع می کند، جنبی که می خواهد میتی را غسل بدهد به غسل دهنده میت موقی که می خواهدبا همسرش جماع کند و هنوز غسل مس میت نکرده است، برای کسی که می خواهد پیش از وقت برای نماز آماده شود، برای هر جلسه ای که در جهت رضای خدا تشکیل می شود مانند اینکه عالمی می خواهد تدریس کند، یا دانش آموزی و طلبه ای که می خواهد درس بگیرد برای واعظ وخطیبی که می خواهد وعظ کند و فقیهی که می خواهد فتوی بدهد و برای آن که یکی از مناسک حج غیر مشروط به طهارت را انجام می دهد مانند رمی جمرات،ذبح قربانی، کوتاه کردن مو و تراشیدن آن و غیره برای مسافری که برگشته و می خواهد وارد خانه و خانواده اش بشود،تجدید وضو چه نماز بخواند وچه نخواند،برای آنکه می خواهد آیاتی را بنویسد ، برحائض در وقت نمازها تا رو به قبله بنشیند و خدای تعالی را یاد کند مستحب است،و سزاوار است بانوان مؤمن این مستحب را ترک نکنند . باقی ماندن در حال طهارت به صورت دائمی سبب حفظ ، طول عمر و وسعت روزی می باشد.
293- با تمامی وضوهایی که گفته شد نماز خواندن و ادای فریضه ایرادی ندارد مگر با وضو به نیت خوابیدن،و وضوی جنب وحائض.
مستحبات وضو:
294- برای گرفتن وضو،مسواک زدن قبل از آن استحباب دارد یکدفعه شستن دستها تا مچ دست بعد از خواب و شستن آنها بعد از بول کردن ،و دوباره شستن آنها بعد از بیرون آمدن از بیت الخلا(مستراح) مستحب است.
295- مستحب است ظرف آب درسمت راست قرار گیرداگرباز باشدو می خواهدبا مشت از آن آب بردارد،و مستحب است در سمت چپ باشد اگر آفتابه یا نظیر آن باشد.
296- مستحب است برای شستن دستها و صورت آب با دست راست بردارد،در شستن دست راست باهمان دست آب را بر می دارد و به دست چپ می ریزد و با همان دست،دست راست را می شوید. وقتی نظرش بر آب بیفتد مستحب است بگوید: (الحمدلله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله قذر اونجسا) و موقع برداشتن آب می گوید: (بسم الله وبالله اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین).
سه بار مضمضه کردن با گفتن (اللهم لقنی حجتی یوم القاک واطلق لسانی بذکرک وشکرک) مستحب است.
سه بار استنشاق و گفتن (اللهم لاتحرم علی ریح الجنه واجعلنی ممن یشم ریحها وروحها وطیبها) مستحب است.
در موقع شستن صورت می گوید (اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه ولاتسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه)
و به موقع شستن دست راست می گوید: (اللهم اعطنی کتابی بیمینی والخلد فی الجنان بیساری وحاسبنی حسابایسیرا)و موقع شستن دست چپ می گوید:(اللهم لاتعطنی کتابی بیساری ولاتجعلها مغلوله الی عنقی واعوذبک من مقطعات النیران)و موقع مسحر می گوید: (اللهم غشنی من رحمتک وبرکاتک) و موقع مسح پاها می خواند: (اللهم ثبت قدمی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام واجعل سعیی فیما یرضیک غنی)(همه ی این دعاها مستحب است)
297- خواندن سوره قدر وآیه الکرسی دراثنای وضو گرفتن و بعد از آن، باز کردن چشم موقع شستن صورت،دوبار شستن (صورت ودو دست) اگر به تکمیل بار اول نیاز باشد مستحب است واگر نیاز نباشد احوط همان یکبار شستن است. برای آقایان مستحب است به موقع شستن دستها آب را اول از پشت آرنج و بانوان از روی آن بریزند.
مکروهات وضو:
298- وضو گرفتن با آبی که در برابر آفتاب گرم شده به خصوص درظرفی که رویش باز نباشد وبا سؤر جنب و حایض اگر بی مبالات باشند ،و با آب گندیده و با آبی که عقرب درآن افتاده است و کمک گرفتن (در وضو ) ازکسی به این صورت که آب را به دست او بریزد تا صورت و دستهایش را بشوید مکروه می باشد.
299- غالب فقها بعد از وضو استفاده از حوله و دستمال را به طور مطلق مکروه می دانند، ولی اگر کسی که وضو می گیرد دستمال را صرفاً برای گرفتن آب وضو بکار ببرد در این صورت کراهتی در بین نیست، چنان که مولایمان امیر مؤمنان علی بن ابی طالب سلام الله علیه همیشه چنین می کرد و نمی توان گفت که حضرت در عملی که دائماً انجام می داد تقیه می فرمود. سلام خدا بر رسول خدا، پسر عمویش و دخترش وفرزندانش حسن و حسین ، و پیشوایان معصوم از فرزند حسین باد آمین.
کیفیت وضو:
وضو: عبارت است از شستن صورت و دو دستها و مسح سر وپاها.
اول: شستن صورت:
300- شستن صورت از رستنگاه موبه پائین تاچانه،و در عرض صورت به مقداری است که انگشت ابهام و وسطی می رسد.
301- واجب است صورت و انگشتان متعادل مورد توجه باشد گاه صورت کوچک است وانگشتان صاحب آن دراز،به طوری که به نزدیک گوشها می رسد وگاه صورت پهناست و انگشتان در مقایسه با آن کوتاه و به حد شرعی نمی رسد بنابراین آنچه در این مسأله بیان شد مربوط به صورت و انگشتان متعادل می باشد در این باره زن و مرد با هم فرقی نمی کند.
302- اگر موی سرش تا نزدیک ابروها پیش آمده است با مراعات اعتدال موهای پیشانی خود را می شوید.
303- اگر جلو سرش مو ندارد ،یا اگر دو طرف پیشانی اواز مو خالی است مانند کسی صورت خود را می شوید که پیشانی متعارف دارد.
304- شستن ظاهر صورت معتبر است و کنار زدن موها و رساندن آب به بشره واجب نیست، و در این رابطه بین موی ابروو موی محاسن فرقی وجود ندارد.
305- در این خصوص آنچه گفتیم درمورد زنان نیز حکم همین است حتی اگر محاسن و سبیل داشته باشند.
306- شستن قسمتهای پنهان دهان وبینی و چشم واجب نیست، ولی شستن قسمتی از آنها ازباب مقدمه واجب است، چنان که در غسل هم واجب است حدود بیشتر از آنچه می باشد شسته شود.
307- اگر در اعضای وضو مانعی وجود دارد که آب به بشره نمی رسد،مثل چرک ، و سرمه ی چشمها و مانند آنها پیش از وضو واجب است همه ی آنها زایل شوند.
308- لاکهائی که خانم ها در این عصر انگشتان خود را آنها رنگ می زنند مانع رسیدن آب می باشند و واجب است پیش از وضو آنها را پاک کنند.
309- رنگ حنا ورنگهای مختلف دیگری که بعد از شستن باقی می مانند ایرادی ندارند،ولی واجب است جرم آنها از بدن و موها گرفته شود.
دوم و سوم : شستن دستها
310- واجب است اول دست راست و پس از آن دست چپ از مرفق تا نوک انگشتان شسته شوند.
311- مرفق از اعضای وضو می باشد و واجب است هم خود آن و هم قسمتی از بالاتر آن شسته شود.
312- اگر زیر مرفق دستی زاید یا انگشتی اضافی وجود دارد باید آن هم شسته شود.
313-هرگاه دست زاید بالاتر از مرفق باشد شستن آن واجب نیست.
314- هرگاه دست زاید از مرفق یا بالای مرفق جدا می شود و هر دو دست برابر باشند،و در این که کدامیک اصلی هستند شک وجود دارد به موقع وضو واجب است هردو شسته شوند.
315-بنا و نقاش ساختمان و امثال آنها واجب است جرم گچ و رنگی را که در دست و صورت آنها وجود دارد قبل از وضو پاک کنند و اگر رنگ باقیمانده مانعی از وصول آب به بشره نباشد ایرادی ندارد.
316- زدودن کثافات زیر ناخنها دست اگر از اندازه ی متعارف زاید نباشد وظاهربه حساب نیایدبه موقع وضو گرفتن واجب نیست اما اگر ناخن ها دراز و کثافتها در زیر اما بیرون آن باشند واجب است کاملاً شسته و زوده شوند.
317- ترکیدگی هایی که از سرما در اعضای وضو ایجاد می شود اگر وسیع وداخل آن باز باشد واجب است آب به داخل آنها نیز برسد و اگروسیع و باز نیست واجب نمی باشد.
318- وضوی ارتماسی ایرادی ندارد،به این نحو که صورت ودستها را به نیت وضو به آب فرو ببرد ، فرقی نمی کند آب جاری یا کر یا در داخل ظرفی باشد.
319- در وضوی ارتماسی مانند وضوی ترتیبی واجب است رستنگاه مو به هنگام شستن صورت ومرفق به موقع شستن دست راست و چپ جلوتر از قسمتهای دیگر آنها به آب فرو رود.
320 – ایرادی ندارد وضوی ارتماسی در زیر باران یا ناودان و یا شیر آب و غیره انجام شود، در این صورت قسمت بالای عضو را جلو جریان آب قرار می دهد و آب از آنها به قسمتهای پائین سرازیر می شود.
321- بعد از نیت و احاطه ی آب بر اعضای وضو ، واجب است تا پایان وضو از ریزش آب زاید بر آنها خودداری کند. اما بعد از مسح ها و تمام شدن وضو ایرادی ندارد.
چهارم : مسح سر
322- واجب است با باقیمانده ی رطوبت دست راست،جلو سر را مسح بکشد.
323- به جای سر جایز نیست عقب آن را مسح کند بلکه احتیاط در این است که قسمت نزدیک به پیشانی بین دوقسمت سر که مو ندارد مسح شود.
324- درمسح سرمی شود به طول و عرض یک انگشت کفایت کرد، ومستحب است با سه انگشت مسح کند.
325- واجب است مسح سر از بالا به پائین باشد.
326- در حال اختیار واجب است مسح با کف دست بلکه باروی انگشتان صورت بگیرد.
327- در حال ناچاری جایز است با پشت دست و انگشتان مسح بکشد مانند این که کف دست زخم و بسته باشد و از بازکردن و برداشتن آن بترسد.
328- هرگاه مسح با کف دست ممکن نباشد جایز است با بازو مسح بکشد.
329- گرفتن رطوبت برای مسح کشیدن ازسایر اعضای وضوجایز نیست چه برسد به آبی که در بیرون است.
330- اگر رطوبت دست بخشکد از رطوبت دست چپ می گیرد درغیر این صورت از صورت وجاهایی که رطوبت می گیرند مانند ابروها ومحاسن ،حتی اگر بیرون از صورت باشد.
331- اگر رطوبت همه ی اعضای وضوبخشکد واجب است دوباره بگیرد.
332-هرگاه از شدت گرما یا به جهت وزیدن بادهای گرم نشود رطوبت نگهداشت دراین صورت اول با دست خشک مسح می کشد و سپس با آب بیرون مسح می کشد . و از باب احتیاط به جای وضو تیمم می کند.
333- اگر دستی زاید دارد و نمی داند اصلی کدام است با هردومسح می کشد.
334- هرگاه محل مسح تر باشد خشک کردن آن واجب نیست واگر از باب احتیاط رطوبت دست غالب بر آن باشد کفایت می کند.
335- اگر رطوبت دست زیاد باشد به جهت مسح کشیدن واجب نیست آن را کم کند و ایرادی نیست.
336- خشکاندن محل مسح و تکان دادن شدید دست به موقع مسح کشیدن برای کم کردن قطرات بطوری که بعضی ها انجام می دهند چیزی جز وسوسه نیست.
337- واجب است بین مسح و سرحائلی نباشد،بنابراین مسح کردن از روی عمامه و غیره جایز نیست.
338- مسح کردن بر بشره واجب نیست، بلکه مسح کشیدن به روی مو هم ایرادی ندارد و اگر رطوبت به بشره نرسد.
339- مسح موی سر به دو شرط جایز است یکی این که موی رسته در جلو سر باشد و دیگری این که با درازشدن از حدش نگذرد، به طوری که بعضی ها موی سر را از پائین به بالا یا از پشت سر به جلو ویا راست و چپ سر به جلو شانه می کنند.
340- کَل و ماننداو که سرش را با قیر یا سقز و امثال آنها پوشانده است و برداشتن آنها امکان ندارد ایرادی نیست که از روی آنها مسح بکشد.
پنجم مسح پاها
341- مسح طول روی پاها،از نوک انگشتان تا بر آمدگی آنها واجب است ومسمای عرض کفایت می کند.
342-مسح از نوک انگشتان تا بر آمدگی پاها کافی است و احتیاطاً تا مفصل ادامه یابد.
343- مسح کشیدن پا با یک انگشت کفایت می کند و مستحب است با سه انگشت باشد ،وبهتر است روی پا با همه ی انگشتان مسح شود.
344- مسح پاها همزمان با دو دست کفایت می کند و احوط این است اول پای راست را مسح بکشد و سپس چپ را.
345- واجب است موانع را از روی پاها تا مسح بر بشره و رسیدن رطوبت به آن را یقین کند.
346- اگر روی پاها و همه ی انگشتان به جهت علتی حائلی باشد و برداشتن آن هم غیر ممکن یا سخت باشد در این صورت مسح بر حائل کافی است.
347- اگر انگشتان تا مفصل پا قطع شده مسح ساقط است، و اگر باقیمانده ای دارد به همان مسح می کشد.
348- مسح کشیدن به موقع ناچاری، و اضطرار بر روی کفش یا جوراب جایز است مانند اینکه هوابه شدت سرد باشد و بترسد، یا به جهت خطری که در کمین اوست و وی را به عجله وادار کند.
349- باز مسحب بر کفش و جوراب به موقع تقیه جایز می باشد.
350- هرگاه به اضطرار یقین کند وبداند که تکلیف اومسح کشیدن بر روی کفش یا جوراب است و بعد از وضو نماز بخواند و سپس معلوم شود اشتباه کرده و اضطراری در کار نبوده نمازش صحیح است و اعاده واجب نیست.
351- هرگاه تکلیف وی عمل به تقیه و مسح کردن به کفش یا جوراب باشد ولی به آن عمل نکند و کفش خود را برخلاف تکلیف موقتی شرعی در آورد بر بشره ی روی پاها مسح بکشد وضوی او باطل است و گناهکار می باشد.
352- اگر به هنگام تقیه مثلاً از روی کفش مسح کشید و پیش از آن که به نماز قیام کند مانع وحکم تقیه برطرف شد در صورتی که در وقت وسعت باشد برای نماز وضو را به طریق صحیح می گیرد،و در صورتی که وقت اندک باشد به همان وضو اکتفا می کند و نمازش را می خواند وایرادی بر او نیست.
353- اگر تکلیف نماز گزار،به جهت ضیق وقت تیمم باشد ولی مشغول وضو شود و وقت نماز بگذرد وضو و نمازی که با آن بخواند هر دوباطل هستند.
354- دورشدن از محل وضو قبل از مسح کشیدن به مقدار اندک،درحالی که مشغول شستن دست چپ باشد جایز است.
شرایط وضو:
اول:نیت-نیت قصد انجام عمل توأم باتوجه قلبی می باشد.
355- نیت روح اعمال است و می گوید: به جهت اطاعت از فرمان خدا وضومی گیرم،یا قربه الی الله وضو می گیرم. و قصد قربت ،درصحت نیت شرط است.
356- ریا اعمال را باطل می کند،ریا همان قصد انجام عمل به غیر وجه الله است هر چه بوده باشد.
357- اگر در اثنای عمل،قصد ریا کند،و زود از نیت ریا گردد در صورتی که موالات از بین نرفته باشد عمل صحیح است.
358- اگروضو بگیرد اما قصدش نظافت و سلامتی باشد وضویش باطل و عملش فاسد خواهد بود.
359- در نیت به زبان آوردن (جملاتی که در مسأله 355 گفته شد) مورد نیاز نیست وبه زبان آوردن بدون قصد هم اعتبار وارزش ندارد.
360- در نیت واجب یا مستحب قصد کردن لازم نیست.
361- ادامه دادن نیت تا پایان عمل واجب است و نباید در اثنا ترک شود.
362- اگر نیت کرد و به عمل داخل شد،ودر اثنا نیت خود را ترک کردعملش باطل وفاسد می شود،و واجب است از اول شروع کند.
363- هرگاه ازقصد خود برگشت وخواست عمل خود را تمام کند به شرط اینکه موالات فوت نشده باشد عمل وی صحیح است.
364- اگر در اثنای شستن یکی از اعضای وضو ، قصد ترک کند وبرگردد که وضوی خود را تمام کند،عمل را ازهمان عضو از سر می گیرد به شرط این که موالات باقی مانده باشد.
365- حکم مسأله در (قصد) ریا چنین است.
دوم: مباشرت در عمل
366- باید خود انسان وضو بگیرد ووضو گرفتن دیگری (دراعضای وضوی او) جایز نمی باشد.
367- شریک کردن دیگری نیز در وضو گرفتن جائز نیست چه درهمه ی عملها و چه دربعضی از آنها.
368- اگر دیگری در قسمتی ازوضو با او مشارکت کند و او خودش قبل از فوت موالات شستن یا مسح همان قسمت را از سر بگیرد وضو صحیح می باشد.
369- به مقداری که ضرورت ایجاب کند شرکت دادن دیگری جایز است،مثلاً اگر در یکی از دستهایش علتی باشد و نتواند آن را حرکت بدهد ، یا نتواند با آن آب بردارد و بریزد و فرو بردن آن عضو به آب نیز ممکن نباشد دراین صورت بدون اشکال جایز است.
370- اگر دستهایش علیل باشند و وضو گرفتن در تمامی قسمتها با مباشرت دیگری ممکن باشد در این صورت خود اونیت می کند و دیگری اعمال وضو را با مباشرت انجام می دهد.
371- اگر از برداشتن و ریختن آب ناتوان باشد ولی بتواند با مسح کشیدن آب را از جزئی به جزئی برساند آن دیگری فقط در ریختن آب مباشرت می کند.
372- اشکال ندارد اگر دیگری آب را به کف دست وضو گیرنده بریزد بدون اینکه در شستن مباشرت کند، گرچه خودش قادر باشد آب را بردارد و بریزد،عمل او مباشرت نامیده نمی شود.
373- اگر مکلف از مسح اعضاء ورساندن آب از جزئی به جزءهای دیگر عاجز باشد نائب دست او را می گیرد وآن را به دست یا صورت او می کشد.
سوم: مکان مباح
374- مکان وضو واجب است غصبی نباشد وگرنه وضوی شخص باطل خواهد بود.
375- لوله و شیر آب یا ظرفی که از آن آب بر می داریم بنابرا حوط واجب است غصبی نباشد.
چهارم: آب مباح
376- آبی که بر وضو به کار می رود واجب است غصبی نباشد چنان که واجب است مضاف و نجس نباشد،مطلق وطاهر باشد.
377- مکلف اگربا آب مضاف یا نجس وضو بگیرد آن وضو فاسد است و اگر چه نداند ، یا فراموش کند یا سهو کند،اگر با آن وضو نمازی بخواند آن نماز نیز باطل است و باید آن را وضوی صحیح اعاده کند.
378-اگر وضو بگیرد ونداند که آب نجس یا مضاف است بطوری که گفتیم اگر در داخل وقت یقین کند که اب نجس یا مضاف بوده است باید وضو و نماز را اعاده کند واگر درخارج از وقت یقین کند بنابراحتیاط واجب،وضو ونمازش را اعاده می کند.
379- اگربه حکم شرعی جاهل باشد(یعنی نداند که وضو با آب نجس یا مضاف جایز نیست) چه در داخل وقت و چه در خارج از آن (همین که حکم شرع را فهمید)اعاده ی وضو ونماز برایش واجب می شود.
380-وضو گرفتن با آب غصبی یا نجس یا مضاف حتی در موقع ناچاری هم جایز نیست.
381- اگر آب غصبی به آب وضو داخل شود حتی اگر یک قطره باشد با آن آب نمی شود وضو ساخت ولازم است اجتناب نمود.
382- اگر بعد از وضو ساختن، به غصبی بودن آب یا ظرف یا محل پی ببرد وضویش صحیح است ولی به صاحب آنها مشغول الذمه است.
383- اگر غصبی بودن محل یا آب یا ظرف را بداند ولی از روی سهو یا فراموشی وضو بسازد باز وضویش صحیح اما به صاحبان آن مشغول الذمه است تا حلالیت بطلبد.
384- اگر پس از شستن صورت و دستها و پیش از مسح کشیدن غصبی بودن آب را بداند. وضوی خود را با آب مباح از سر می گیرد.
385- اگر در اثنای شستن صورت و دستها، غصبی بودن آب برایش معلوم شود بقیه را با آب مباح و بدون فوت موالات انجام می دهد و به صاحب آب غصبی مشغول الذمه می ماند.
386- اگر رضای مالک را بداند یا با نشانه هایی یا اذن فحوی به رضای او گمان ببرد جایز است وضو بگیرد و اذن شفاهی یا صریح گرفتن واجب نیست.
387- فحوی به معنی لحن است و اذن فحوی عبارت است از اینکه از عادات اجتماعی به اجازه و رخصت پی ببریم.
388- اگر در رضای مالک شک کند وضو گرفتن جایز نیست.
389- در حال شک به رضای مالک اگر وضو گرفت و بعد معلوم شد که راضی بوده وضو صحیح است.
390- وضو گرفتن و غسل کردن و طهارت نمودن و آشامیدن از نهرها و چشمه هایی که مالک دارند بدون اجازه مالک جایز می باشد، مگر اینک به عدم رضای او آگاهی داشته باشیم.
391- ونیز جایز است اگر نهرها و چشمه ها از دیگری غصب شده باشند این رخصت به شخص غاصب مربوط نمی شود، برای غاصب هر نوع تصرف جایز نیست.
392- اگر غاصب مسیر آب را تغییر بدهد تصرف کردن در آن آب به هیچ وجه جایز نیست.
393- حکم زمین ها، هم، چنین است تصرف کردن در آنها جهت ادای نماز،استراحت بدون اجازه مالک جایز است به شرطی که زیانی به آنها نرسد و اگر عدم رضای مالک معلوم شود جایز نیست.
394- وضو وغسل وغیر آنها در زمین غصبی جایز نیست حتی اگر آب آنجا مباح باشد به جهت این که ظرف آن غصبی است.
395- اگر آب مباح از زمین عبور کند وبه زمین مباح وارد شود تصرف در آن بدون اشکال جایز می باشد.
396- اگر آب برای مسجد یا مدرسه یا حسینیه ای وقف خاص شده باشد وضو گرفتن یا غسل کردن با آن به غیر اهالی آنها جایز نیست اما اگر آب برای عموم مردم (وقف عام) باشد تصرف درآن جایز است.
397- اگر آب جهت مسجدی وقف خاص باشد و کسی که اهل آن نیست بخواهد از آن آب وضو بگیرد به نیت نماز خواندن در آن مسجد وضو می گیرد و در آنجا نماز می گزارد حتی اگر دو رکعت باشد پس از آن نماز خواندن با آن وضو در هر محلی بخواهد نماز بخواند جایز می باشد.
پنجم: پاکی اعضای وضو
398-اعضای وضو واجب است به موقع وضو گرفتن پاک باشدو اما پاک بودن اعضای دیگر لازم نیست.
399- ایرادی ندارد اول قضای حاجت کند سپس وضو بگیرد آن گاه طهارت بگیرد.
400- بر کسی که وضو می گیرداشکالی ندارد بعضی از اعضای وضوی او نجس باشد و همان عضو را موقع وضو گرفتن اول پاک کند آن گاه به نیت وضو بر آن آب بریزد مشروط بر این که موالات باقی باشد خواه عضو مورد بحث شستنی باشد یا مسح کردنی .
401- تطهیرعضو از مردار وقصد وضو با یک شستن جایز نیست مگر به صورت ارتماسی، پس عضو نجس را در آب کثیر ویا جاری فرو می برد و موقع بیرون آوردن قصد وضو می نماید،و اگردر عضو مورد بحث جرم نجس وجود داشته باشد واجب است آن را در حال فروبردن درآب یا قبل از آن زایل گرداند.
ششم : ترتیب اعضای وضو
402- ترتیب در اعضای وضو واجب است شستن صورت با دست راست،شستن دست راست،شستن دست چپ ، مسح سر، مسح پاها چنان که در کیفیت وضو به تفصیل بیان کردیم.
403- اگر ترتیب را به هم بزند مثلاً دست چپ را جلوتر از دست راست بشوید یا شستن دستها را جلوتر از شستن صورت انجام بدهد یا مسح را به شستن دستها مقدم بدارد مانند این است که وضویی انجام نداده است خواه عمدی وخواه سهوی وخواه به جهت فراموشی باشد.
404- اگر ترتیب را به هم زد مثلاً پس از شستن صورت دست چپ را شست ،بر می گردد و دست راست را می شوید سپس دست چپ را،و شستن صورت را اعاده نمی کند،واگر پس از شستن دست چپ دست راست را نیز شسته باشد دست چپ را دوباره می شوید و وضویش را تکمیل می کند.
هفتم: موانع وضو
تنگی وقت مانع وضو است،آن موقع تیمم واجب می شود تا نماز را در وقت مربوطه اش حتی اگر یک رکعت باشد درک کند.
406- رسیدن دشمن ، فرار حیوانی که در طلبش هستیم،فرار کسی که از او طلب داریم ازموانع وضو است و تیمم واجب است،زیرا تکلیف سرعتو عجله می باشد.
407- باز تیمم واجب است موقعی که از خطری بر خود هراس دارد،یا این که مطلوبش یا مدیونش از دسترس او خارج شود.
408- احتراز از بکاربردن آب به جهت مریضی یا شدت نمودن آن ، یا دیر معالجه شدن آن،یا مشکل بودن آن،یا ترس از این که ممکن است ضرری داشته باشد از موانع وضو هستند و در این موارد تیمم واجب است.
409- درهمه ی موارد به صورتی که یادآوری کردیم تیمم واجب می شود و با وجود موانع یاد شده وضو روا نیست و اگر عمداً وضو بگیرد وضویش باطل است و باید تیمم کند.
410- اگر با وجود موانع یاد شده از روی جهل یاسهو یا فراموشی وضو گرفت وضویش صحیح است و به تیمم نیازی نیست.
هشتم : موالات
411- در وضو (شستن ها و مسح) واجب است پی در پی و پشت سر هم انجام شود تا قبل از پایان وضو نخشکند، خشک شدن بعضی از اعضاء ایرادی ندارد.
نهم: آب وضو بکر باشد
412- واجب است آب وضو،در رفع خبث وازله ی نجس بکار نرفته باشد،اگر چه طاهر باشد مثل آب طهارت با شرایطی که (در مساله ی 225) گفتیم.
413- آب جمع شده از وضو،جایز است در وضوی دیگر بکار رود.
414- بکاربردن آب جمع شده ازغسل جنابت وحیض واستحاضه در وضو ساختن اشکال دارد مگر این که آب دیگری نباشد و در این صورت بعد از وضو احتیاطاً تیمم می کند واگر بعد از وضو و تیمم آبی بکر به دست آمد دوباره وضو سازد.
415- یادآوری: اگر عضوی آلوده به گل یا مرکب یا شیره باشد و با ریختن آب به روی آن تبدیل به مضاف شود در این صورت واجب است آن را قبل از وضو بشوید و یا در اثنای وضو بشوید به طوری که در تطهیراعضا(درمساله ی 400و401) گفتیم.
مسایل:
416- آنکه به طهارت یقین دارد اگر شک کند در این که طهارت باطل شده ویا باقی است بنا را بر طهارت می گذارد(وبه شک خود اعتنایی نمی کند) و آنکه به نداشتن طهارت یقین دارد اگرشک کند که بعد از آن وضو گرفته است یا نه بنا را بر عدم طهارت می گذارد و وضو می گیرد.
417- در هر حال واجب است بنا را یقین گذاشت،زیرا یقین با شک نمی شکند.
418-اگر بعداز تمام کردن وضو، ببیند که حائل و مانعی در اعضاء بوده و آب به بشره نرسیده است مانع را از بین می برد وسپس ازنو وضو می سازد.
419- اگرکسی به طاهربودن ، وحدث کردن یقین کند اما در اینکه کدام مؤخر وکدام مقدم بوده است شک کند بنا را بر حدث می گذارد و وضو می گیرد.
420- اگر بعد از پایان وضو یقین کند یکی از اعضا را نشسته یا مسح نکشیده است شستن یا مسح آن عضو را تدارک می کند مثلاً اگر دست چپ را نشسته بود آن را می شوید و سپس سر و پاها را به ترتیب مسح می کند و این حکم در صورتی است که موالات از بین نرفته باشد و اگر موالات فوت شده بایداز نو وضو بسازد.
421- اگر بعد از تمام کردن وضو و بعد از رفتن از محل در شستن یکی از اعضاء یا مسح آن شک کند اهمیتی به شک خود نمی دهد و تجدید وضو نمی کند ،ولی اگر پیش از آنکه به محل دیگری برود در مسح شک کند در صورتی که موالات باقی باشد مسح می کشد و اگر موالات فوت شود از نو وضو می گیرد.
422- اگر در شستن عضوی از اعضای وضو ،پیش از انتقال به عضو دیگر شک کند آن عضو را می شوید وباقی وضو را انجام می دهد.
423-اگر در اثنای نماز در طهارت خود بعد از حدث شک کند نمازش را قطع و وضو می گیرد.
424- اگر بعد از پایان نماز،در طهارت خود شک کند وضو می گیرد و نماز را دوباره می خواند.
425- اگر یکی از اعضای وضو (صورت یا دستها) آلوده به نجس باشند بعد از وضو گرفتن شک کند در این که آن عضو را پاک ساخته است یا نه ،اول آن عضو را و سپس آنچه را که عضو آلوده با آنها مباشرت داشته پاک می سازد آنگاه وضوی خود را تجدید می کند.
426- اگر با آب کثیر و به طور ارتماسی وضو ساخته اما یقین ندارد عضو آلوده به نجاست را قبل از این که به نیت وضو به آب داخل کند به جهت پاک ساختن داخل کرده یا نه،وضوی خود را تجدید می کند و لزومی به پاک کردن دوباره آن عضو نیست زیرا با فروختن در آب پاک شده است مگر اینکه عین نجس در آن عضو باقی مانده باشد در این صورت تطهیر و تجدید وضو کند.
427- بلی اگر عضو آلوده را به آب کثیر فرو ببرد و به هنگام بیرون آوردن نیت وضو کند و اثری از نجس در عضو مزبور نیز نباشد تطهیر و وضو هردو صحیح می باشد.
428- اگر وضو گرفت و نمازخواند سپس بدون این که حدثی از او سر بزند برای استحباب تجدید وضو کرد و باز نمازی خواند و بعد از آن یقین کرد که یکی از وضوهایش یا با فراموش شدن عضوی یا غیر آن فاسد بوده نماز دوم وی صحیح است و تنها نماز اول خود را اعاده می کند.
429- اگر وضو گرفت و نماز خواند و بعد از حدث وضو گرفت و نماز دیگری خواند و بعد از آن یقین رسانید که یکی از وضوها باطل بوده است تجدید وضو نموده و هر دو نماز را دوباره می خواند.
430-آنکه زیاد شک می کند به شک خود اعتنا نکند و بنا را بر صحت بگذارد. چ
زخم ها
431- اگردر اعضای وضو زخمی باشد و آب به آن ضرر برساند شستن اطراف آن کافی است و به چیزی دیگری احتیاج نیست.
432- جای فصد و حجامت زخم به شمار می آید.
433-در شکستگی و زخم اگر معلوم شود آب ضرری نمی رساند روی آنها را مسح می کشد، در غیر این صورت پارچه ای روی آنها می گذارد وبه روی آن پارچه مسح می کشد.
434- اگر مسح بر روی آنها ممکن نباشد جاهای صحیح را می شوید وجهت احتیاط تیمم می کند.
435- اگر شکستگی و زخم با جبیره بسته شده باشد در صورت امکان بازمی کند و آب را بر روی آنها جاری می کند موقعی که آب ضرر نرساند.
436- اگر باز کردن جبیره ممکن نباشد،و اطمینان داشته باشد که آب ضرری نمی رساند ،در صورت امکان یا عضو مبتلا را داخل آب می کند یا آب را بر روی آن می ریزد تا به بشره برسد و مسمای شستن به عمل آید.
437- اگر مسمای شستن حاصل نشود و آب از جزیی به جزء دیگر در زیر جبیره جریان نیابد دراین صورت با مسح کردن روی جبیره به احتیاط عمل می کند.
438- اگر محل شکستگی و زخم،نجس یا متنجس باشد و پاک کردن هم به جهتی ممکن نباشد واجب است با آب بر روی جبیره مسح کند.
439- اگر محل مسح نجس باشد پاک کردن آن و یا عوض کردن جبیره واجب است.
440-اگر پاک کردن غیر ممکن ویا مشکل وسخت باشد بر روی آن پارچه ای پاک بگذارد و مسح کند.
441- گذاشتن نایلون وامثال آن، به موقع احتیاج بر روی جبیره ایراد ندارد.
442- اگر جبیره در محل شکستگی باشد و باز کردن آن ممکن نشود و نجس یا آلوده به نجس نباشد در صورت امکان واجب است آب بر محل مسح برسد و گرنه بر روی جبیره مسح می کند به طوری که در محل غسل گفتیم.
443- انواع گچ ها مانند چوبها در حکم جبیره هستند و همچنین هر چه بر زخم ها و دمل ها روغن و مرهم بمالند در مسایل مختلفی که یادآوری شد در حکم جبیره هستند.
444- جبیره وهرچه که در حکم آن باشد مانند گچ، چوب و مرهم اگر آنها را به اعضا گزارده یا مالیده اند که مانع از رسیدن آب به عضو می شود در صورتی که به آنها نیازی نباشد بر می دارد یا می شوید (تا وضو را به صورت معمولی انجام دهد) اگر برداشتن و شستن آنها مشکل وسخت باشد در این صورت (احوط این است که علاوه بر وضو تیمم هم بکند).
445- اگر بعضی از انگشتان یا همه ی آنها چرکی و زخمی است و رسیدن آب به آنها مضر می باشد انگشتانه و وسایلی که از نایلون ساخته شده به آنها می پوشد و بدون اشکال وضو می گیرد.
446- اگر زخم یا شکستگی درمحل مسح و قسمتی از آن بسته و پوشیده و قسمتی باز باشد به حکم وجوب آن قسمت را باز مسح می کند بی آنکه جبیره را مسح نماید.
447- اگر در اعضای وضو علتهایی امثال حساسیت پوستی، روماتیسم، ناراحتی چشمی باشد و با رسیدن آب ضرری به آنها برسد در این صورت تکلیف او فقط تیمم کردن است.
448- اگر زخم یا شکستگی در تمامی اعضای وضو یا قسمت زیادی از آنها باشد به طوری که تفصیل دادیم به حکم جبیره عمل می کند و تیمم هم می کند.
449- اگر زیر جبیره عضو سالمی به قدر متعارف باشد به تبع جبیره بر آن هم مسح می کشد.
450- اگر به جهت تعدد شکستگی چند جبیره دارد و بین آنها فاصله هایی سالم هم هست شستن فاصله ای سالم باز باشند یا بازکردن آنها ممکن باشد واجب است،وگرنه با وضوی جبیره تیمم هم می کند.
451- اگر جبیره غصبی باشد مسح کردن آن جایز نیست بلکه عندالامکان لازم است عوض کند.
452- اگر جبیره غصبی زیر چیز دیگری پوشیده باشد به وضو ضرری نمی رساند،ولی نماز با آن جایز نمی باشد.
453- وقتی محل بهبودی یافت حکم جبیره از بین می رود .
454- وقتی محل بهبودی یافت دوباره خواندن نمازهایی که با جبیره به جای آورده یا قضای آنها واجب نیست. ولی اگر در محل زخمی مرهم آلوده به خون باقی باشد و شستن و کندن آن با در نظر گرفتن زخم ممکن نشود روی آن پارچه ای می گذارد و بر آن مسح می کشد تا از طریق استحاله از بین برود، یا اینکه خود به خود بدون ناراحتی بیفتد در این موقع محل را پاک ساخته و وضوی کامل می گیرد.
455-اگر برداشتن جبیره ووضو ممکن نباشد اما به مقداری وقت می برد که نماز قضا می شود، درآن موقع فقط تیمم واجب است.
456- اگر صاحب جبیره بداند و یا امیدوار باشد که عذرش مرتفع خواهد شد نمازش را تا پایان وقت به تأخیر می اندازد.
457- صاحب جبیره دراول وقت نماز نمی گذارد مگر اینکه از زوال عذر نا امید شود.
458-حق این است که وضوی جبیره خواندن نماز و انجام عبادتهای مشروط به طهارت را مباح می کند ولی حدث را از بین نمی برد بنابراین صاحب جبیره چه در وضو و چه در غسل برایش روانیست اسماء مقدسه وآیات کریمه ی قرآن و امثال آنها را لمس کند.
459- بین وضوی واجب و مستحب برای خواندن نماز وانجام غیرآن فرقی در احکام جبیره وجود ندارد.
460- صاحب جبیره جایز نیست برای نماز،وطواف واجب با اجیر شدن نایب دیگری باشد،از گردن کسی که صاحب جبیره به نیابت نماز او را خوانده و یا طواف واجب او را به جای آورده گرچه به قصد تبرع (وبدون مزد واجر) باشد آن تکالیف واجب ساقط نمی شود.
461- نایب اگر در اثنای وقت مبتلا به جبیره شود و مباشرت خود او در انجام اعمال شرط شده باشد و وقت نیز تنگ وخوف فوت نیز دربین باشد اجاره را فسخ می کند.
462-به صاحب جبیره جایز نیست واجباتی را که از وی فوت شده است قضا کند،بلی اگر از زوال عذر خود دراین باره نا امید شود قضای آنها برایش جایز می باشد.
463- آنکه نمی داند تکلیف او جبیره است یا تیمم ،و در بین این دو تکلیف شک کند وضوی جبیره می گیرد وتیمم می نماید.
464- جبیره تکلیف افراد ناچار است ،اما درحال اختیار جایر نیست و به محض این که عذر مکلف رفع شد باید جبیره را بردارد و تیمم نیز به همین نحو(تکلیف فردی است که ناچار باشد)
465- هرگاه بدون عذر شرعی و بدون این که ضرورتی درکار باشد با جبیره وضو بگیرد یا تیمم کند،ونماز واجب را بخواند یا طواف واجب را به جای آورد هر دو باطل می شوند.
احکام
مسلوس ومبطون
466-مسلوس کسی را می گویند که نمی تواند جلوی بول خودش را بگیرد و قطره قطره می ریزد و قطع نمی شود. مبطون هم کسی را گویند که قوه ی ماسکه اش ضعیف شده و غایط او قطع نمی شود.
467- اگردر اوقات نماز برای مسلوس و مبطون فرصتی پیش می آید که ریزش بول و غائط قطع می شود و می توانند در همان وقت ولو با کفایت کردن تنها به واجبات وضو ساخته و نماز بخوانند،بر آنان واجب است منتظر همان وقت شوند. واگر در غیر آن وقت نماز بخوانند باطل است،مگر این که حدثی از آنان سر نزند.
468- اگر ریزش بول و غائط بی وقفه باشد باید برای هر نمازی اگر احتیاط را دوست می دارند یک وضو بسازند،وگرنه می توانند با یک وضو نمازهای متعدد بخوانند.
469- وقتی ریزش دائمی نباشد اما فرصت ها برای ادای یک نماز کافی نباشند بلکه در اثنای نماز یک بار یا بارها ریزش بول وغایط پیش می آید در کنار آب نماز می گذارند (تا اگر حدثی از آنان سر زد بدون آنکه نماز را قطع کنند وضو بگیرند و باقی نماز را بخوانند) ولی احتیاط این است که با یک وضو نماز دیگری بخوانند.
470- برای آدم مبتلا به سلس واجب است بعد از ادرار و تطهیر،آلت خود را در کیسه ای مشمایی و یا نایلونی قرار داده وببندد تا بول به بدن و لباس او تجاوز نکند و بهتر است در آن کیسه قدری پنبه نیز بگذارد،و مبطون هم واجب است پس از قضای حاجت و تطهیر ،مقعد خود را با نایلون یا مشمع ببندد تا از سرایت غایط به اطراف جلوگیری کند.
471- مبتلایان به این دو مرض وضو می گیرند و نماز خود را می خوانند و اگر لازم شد نماز احتیاط به جای می آورند و یا تشهد وسجده فراموش شده را تدارک کنند نماز احتیاط یا تشهد و سجده ی فوت شده را با همان وضو که دارند به جای می آورند و برای نمازهای مستحبی اگر حدثی پیش آمد تجدید وضو کنند.
472- اگر از مرض خود شفا یافتند نمازهائی را که طبق تکلیف به جای آورده اند قضا نخواهند کرد،مگر نمازی را که از وقت آن هنوز باقی است وضو می گیرند ونماز را اعاده می کنند.
473-حکم بیرون آمدن باد از مقعد بطور دائمی ،حکم سلس ومبطون را دارد.
منبع : كتاب احكام الشريعه جلد 1